بسم الله قاصم الجبّارين

آقاي محمد رضا شوق الشعرا

سلام علي عباد الله الصّالحين

در پاسخ به اظهار نظر شما با تيتر « صدوقي بهانه است، هدف چيز ديگري است! » متن ذيل تهيه و جهت انعكاس در سايت تقديم مي شود.

از قديم گفته اند اگرچه درب ديزي باز است ولي حياء گربه كجاست؟ اظهار نظر پرخاشگرانه و تهمت آميز شما در نقد نامه سرگشاده با موضوع « آغاز تقابل رسمي امام جمعه يزد با دولت عدالتخواه » را بر روي سايتتان ديدم. اگر چه عده اي بر اين باورند كه نبايد به چرنديّات شما جواب داد و بهترين جواب براي جاهل خاموشي است. ولي ديدم بي انصافي را به حدّ اعلاي خود رسانده و تهمتهايي زديد كه اگر سكوت نمايم توجيهي براي خيالبافي هاي شما باشد. بنده از اين همه تهمت و افترا از شما شاكي مي باشم. خيال نكنيد حالا قدرتي بزرگ پشت سرتان هست و كارم در دادگاه به جايي نمي رسد ؛ ولي بدانيد كه حق الناس چيزي نيست كه براحتي بتوانيد از آن خلاصي يابيد. شما در آغاز طوري مطالب را عنوان كرديد كه خواستيد القا كنيد كه آقاي صدوقي بهانه است و بنده با مقام معظم رهبري مشكل دارم!!. بفدري اين تهمت براي من سنگيني دارد كه هر لحظه يادم مي آيد از ته دل آهي مي كشم. ما وليّ فقيه را ادامه دهنده راه امامت و ولايت مي دانيم، مقام معظم رهبري را نايب بر حق امام زمان (عج) مي دانيم، آنوقت شما تهمت مشكل داشتن مي زنيد؟!! خدايا تو خود شاهدي، اگر من در مخيّله ام چنين بنايي داردم كه كاري انجام دهم كه وليّ امر مسلمين رنجيده خاطر شوند اين عمر بد حاصلم را هر چه زودتر بگير و اگر هم ناخواسته عملكردم چنين مي باشد همين تقاضا را دارم. و اگر آقاي محمد رضا شوق الشعرا به من تهمت زده به حقّ وليّ امرمان آيت الله العظمي خامنه اي بزودي به سزاي عملش برسان. من حاضرم جان و مال و آبرو و خانواده ام را فداي يك تار موي مقام معظم رهبري نمايم ؛ آنوقت من را در حدّ دشمني معرّفي مي كني؟!! اگر چه ما امتحان داده هستيم و وصله هاي اينچنيني، آن هم از فردي معلوم الحال به ما نمي خورد ؛ ولي حيا هم خوب چيزي است.

ما به شخصيت حقوقي آقاي صدوقي احترام مي گذاريم و به همين جهت است كه نماز جمعه مي رويم و به شخصيت حقيقي شان از اين جهت كه فرزند سومين شهيد محراب هستند هم از صميم قلب، علاقه خاصّي داريم. ولي با بعضي افكار و عملكردهاي ايشان كه براي ديگران مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر مي آورد انتقاد داريم، و اين منحصر به افرادي خاص نيست و بسياري از مؤمنين يزدي از اين جهت نگراني دارند، در اين راستا عده اي به اين نتيجه رسيدند كه امر و نهي شان تأثير دارد و به وظيفه عمل مي كنند و كثيري هم احتمال تأثير نداده و سكوت اختيار كردند. لذا به همين منظور و به جهت انجام وظيفه كه ممكن است در شيوه آن هم اختلاف نظر باشد؛ به شخصيت حقيقي و حقوقي آقاي صدوقي نيز لطمه مي زند. حال بايد اهم و مهم نمود كه آيا انجام دو واجب ديني اهم است، يا حفظ شخصيت حقيقي يا حقوقي يك نماينده وليّ فقيه كه جايگاه رفيعي هم دارد.

آقاي شوق دات كام بنده نه عصباني هستم، نه حمله كننده، نه پرخاشگر، نه گستاخ، نه خشونت طلب، نه خشمگين، نه عناد آلود، نه كينه توز، نه بي ادب و نه از هر وسيله اي براي رسيدن به هدف استفاده مي كنم، چرا كه اگر اينگونه بودم، برايتان مرقون به صرفه نبود كه اين ياوه ها را بنويسيد. به نظر شما اگر من با نوشته هايم و به قول شما بد حمله كردن، از تنهايي و مظلوميت آقاي صدوقي دفاع مي كنم، چه نيازي است كه از قلم به دستاني كه متهم به منقل و بافورند و چه نيازي است كه از متهمين آشوب 29 خرداد 82 يزد خواسته شود كه از ايشان دفاع كنند

شما با پيش كشيدن حضور رئيس دفتر مقام معظم رهبري كه به دعوت آقاي صدوقي به يزد آمده بودند! و بنده همان موقع فتوكپي قسمتي از تومار مردم يزد را به ايشان تقديم نمودم. نتيجه گرفتيد كه چون مجدّداً از آقاي صدوقي  انتقاد كرديم، پس با مقام معظم رهبري مشكل داريم!! در حاليكه اگر آقاي محمدي گلپايگاني از طرف مقام معظم رهبري هم آمده بودند، هيچگاه تكليف امر به معروف و نهي از منكر را از كسي سلب نمي كردند. از طرفي ارزش و اعتبار حكم نماينده ولي فقيه، با تومار پيشنهادي مردم يزد كم نشده بود كه با آمدن آقاي محمدي گلپايگاني به آن اضافه شود.

باقري ها در هر دايره اي كه وظيفه و تكليف شان باشد وارد مي شوند و آخرت را به خاطر دنيا خراب نمي كنند. باقري ها مي خواهند سرباز و مطيع مقام معظم رهبري باشند و به همان عقل و شعوري كه خدا به آنها عنايت فرموده تكليف خود را مي شناسند و اگر روزي بفهمند مقتدايشان راضي نيست و يا صلاح نمي دانند كه اينگونه عمل كنند ؛ از او به يك اشاره از ما به سر دويدن. باقري ها آلت دست ديگران نمي شوند، بلكه به دنبال اين هستند كه از ياران صديق مقام عظماي ولايت فاصله نگيرند.

شما با وارد كردن اسم شخصيّتي عزيز و گرانقدر كه مقام معظم رهبري ايشان را جايگزين علامه طباطبايي و شهيد مطهري در اين زمان ذكر كردند، تهمت زدي كه بنده از ايشان در نوشتن نامه هايم دستور مي گيرم!! اي لعنت حق بر دروغ گو و تهمت زننده باد. خدايا تو شاهدي اين تهمت را به شخصيّتي زده كه نزد تو آبرو دارد ؛ بحق آن آبرو، تهمت زننده را هر روز بي آبروتر فرما. تو با اين حركت شيطاني خواسته اي زهرت را به آيت الله مصباح يزدي بريزي. اين تهمت چيزي نيست كه بتوان از آن گذشت. بنده در نوشتن آن نامه حتي آقاي عجمين را هم كه دسترسي بهشان آسان بود مطلع نكردم، آنوقت اين تهمت بزرگ را به چنين شخصيّتي مي زني؟ اگر كسي به شخصيّتي علاقه مند است آيا مي توان هر كار خوب و بدش را به آن شخصيّت نسبت داد؟!! اين چه منطقي است كه شما داريد؟!! اين كار تو آدم را به ياد كلام امام حسين (ع) در روز عاشورا مي اندازد كه به جماعت بني اميّه فرمودند اگر دين نداريد لا اقل آزاد مرد باشيد. اگر ذرّه اي انصاف به خرج دهي مي بيني كه من ناجوانمردم يا كسي كه تهمت مي زند!! آيا من از هر وسيله اي براي رسيدن به هدف استفاده مي كنم يا كسي كه از نامه اي در يزد، بر عليه شخصيتي كه در قم است و روحش از آن خبر ندارد استفاده مي كند؟!! شما به خود حق مي دهي به كسي كه هيچ ارتباطي با آن شخصيت ندارد تهمت فرمان گرفتن بزني!! آيا با توجه به اينكه شما با آقاي صدوقي ارتباط داري و قرار است در آينده نزديك نيز ديدار خصوصي با ايشان داشته باشي، به ديگران حق مي دهي كه بگويند از آقاي صدوقي پول مي گيري تا بر عليه آيت الله مصباح يزدي مطلب بنويسي؟ 

آقاي شوق الشعرا شنيده بودم كه شما موجودي هستي كه هنرت اين است كه ديگران را سياه مي نمايي و به قول خودت سر به سري يكي مي گذاري، ولي باورم نمي شد. امروز كه اين همه ناجوانمردي را از تو ديدم باور كردم كه واقعيّت همين است. شما از نعمت خدادادي نوشتن و ذوق خلق جمله و كلام در هر راهي استفاده مي كني و مشكل اصلي شما اين است كه پايه و مبنايي براي كار خود نداري و بر هر شاخه اي كه نفعي برايت دارد مي نشيني. چون در سايت خود تبليغ نمودي كه از خود مي پرسم كه براي چه هنوز اينجا مانده ام. جوابي كه من به آن رسيدم اين است كه مانده اي تا با سايت شوق دات كام عده اي ديگر را سياه نموده و تر و خشك را با هم بسوزاني و از اين راه گذران زندگي كني، مي ماني تا كوله بار گناهت را سنگين تر كني، مي ماني تا همچنان با آبروي خود و ديگران بازي كني، مي ماني تا روزي فرزندانت هم شرم كنند كه بگويند تو پدرشان هستي، مي ماني تا

 يزد - از طرف خانواده شهيد حسين باقري

علي اصغر باقري   14/1/85

یزد فردا                                                   شوق

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا